شکار هیولا (قسمت 30)

همانطور که در قسمت قبل سریال صوتی «شکار هیولا» شنیدید، کانر نتوانست جلوی خودش را بگیرد و باز به پدرش تلفن کرد. او دلتنگ پدر و مادرش بود و دلش می‌خواست همه چیز مانند قبل باشد؛ همان خانه و زندگی آرام قبل.

احساس می‌کرد نیاز دارد پدرش را ببینید. پدرش به او پیشنهاد می‌کند که آدرسش را بدهد تا بتواند به دیدنش بیاید. کانر گرچه لحظه‌ای به یاد قاتل بودن پدرش می‌افتد و می‌داند که جان خواهرش و دیگران به خطر خواهد افتاد، اما با خود فکر می‌کند، مادرش هم به او اهمیت کافی نداده و گرنه او را ترک نمی‌کرد. این افکار آنقدر در ذهن کانر می‌چرخد که عطش شدیدی برای دیدن پدرش حس می‌کند و در نهایت از او می‌خواهد که یکدیگر را ببینند.

همین خواسته ماجرای زندگی همه اعضای خانواده را تحت تاثیر قرار می‌دهد. آیا او به دیدار پدرش می‌رود؟ آیا همه خانواده از این مرد که یک قاتل خطرناک است، آسیب خواهند دید؟

گاهی احساس دلتنگی می‌تواند سرنوشت همه ما را تغییر دهد. شبیه آنچه برای کانر رخ داد.

موضوع

کوچه وحشت

---

مدت

16 دقیقه

---

حجم فایل

15 مگابایت

---

تعداد ترک

1

---

شابک

978-622-242-786-3

---

سال انتشار کتاب صوتی

1401